نماز جمعه یک عبادت بزرگ دسته جمعى است
صدای کوبیدن طبل و دائره و سازهای طرب
انگیز به گوش نمازگزاران رسید؛ این صدایی بود که کاروانی از تجار مدینه
برای اعلام ورود خود و جلب توجه مردم به سمت خود، به راه انداخته بودند.
عده
ای از مردم صف های نماز را رها کردند و با وجود اینکه پیامبر صلی الله و
علیه و آله در حال ایراد خطبه بود، از جمع نمازگزاران پراکنده شده و به جمع
تجار و کالاهایشان پیوستند و بدین ترتیب تعداد اندکی در مسجد باقی ماندند.
ظهر
جمعه بود، مردم در صفوف به هم پیوسته نماز مشغول گوش دادن به خطبه نماز
جمعه بودند. خطیب نماز جمعه کسی نبود جز پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد
بن عبدالله صلوات الله علیه و آله.
در همین حین صدای کوبیدن طبل و دایره و
سازهای طرب انگیز به گوش نمازگزاران رسید؛ این صدایی بود که کاروانی از
تجار مدینه برای اعلام ورود خود و جلب توجه مردم به سمت خود، به راه
انداخته بودند.
عده ای از مردم صف های نماز را رها
کردند و با وجود اینکه پیامبر صلی الله و علیه و آله در حال ایراد خطبه
بود، از جمع نمازگزاران پراکنده شده و به جمع تجار و کالاهایشان پیوستند و
بدین ترتیب تعداد اندکی در مسجد باقی ماندند. (تفسیر المیزان و البرهان)
در این زمان بود که خداوند آیه 11 سوره مبارکه جمعه را نازل فرمودند: وإِذَا
رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَکُوکَ قَائِمًا
قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ
وَاللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ.
نماز جمعه، قبل از هر چیز
یک عبادت بزرگ دسته جمعى است و اثر عمومى عبادات را که تلطیف روح و جان، و
شستن دل از آلودگی هاى گناه و زدودن زنگار معصیت از قلب مى باشد در بردارد
و
مردم چون تجارتی یا لهو و لعب ببینند به سوی آن می شتابند و تو را ترک می
کنند، در حالیکه تو قائم ماندی. بگو که آنچه نزد خداست، برای شما خیلی
بهتر است از لهو و لعب و تجارت ای دنیا، و خداوند بهترین روزی دهنده خلایق
است.
این آیه نازل شد تا مردم آگاه شوند که
آنچه از نزد خدا به آنها برسد، قطعاً از طبل و دهل و تجارت بهتر است. آنچه
از شنیدن خطبه پیامبر در نماز جمعه نصیب مردم می شود، هم مفید دنیای آنها
هست و هم مفید برای آخرت آنهاست و هم اینکه خداوند به آنها از جانب خود
ثوابی حقیقی و دائمی عنایت می کند.
مراقب سودهای خیالی باشیم
تجارت
کالاهای دنیوی هر چند ظاهراً سودمند برای دنیای انسان است اما اگر بهای
آن، از دست دادن خطبه نماز جمعه ی پیامبر باشد، جز خسران چیز دیگری نیست و
در واقع سودی خیالی و غیر دائمی می باشد. چه بسا خشم خدا را نیز در پى
داشته باشد، همچنان که لهو همیشه خشم خداى تعالى را در پى دارد.
دقت در ادبیات آیه ما را متوجه این
مطلب می کند که خداوند در این آیه مردمی که خطبه نمازِ پیامبر را رها کردند
مورد خطاب قرار نمی دهد با اینکه خطاب معنایی آیه آنها هستند. در واقع
خداوند مى خواهد بفهماند این مردمی که از شرافت و افتخار گوش دادن به سخنان
شخصى چون خاتم انبیاء اعراض مى کنند، قابلیت آن را ندارند که پروردگارشان
روى سخن به ایشان کند؛ به همین دلیل به پیامبر می گوید که به آنها بگوید: قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ...
همان طور که آشکار است در این آیه شریفه به دو مطلب اشاره شده است که به هر کدام می پردازیم: ١ـ اهمیت نماز جمعه ٢ـ رزاق بودن خداوند
اهمیت نماز جمعه
بهترین
دلیل بر اهمیت این فریضه بزرگ اسلامى قبل از هر چیز آیات همین سوره است،
که به همه مسلمانان و اهل ایمان دستور مى دهد به محض شنیدن اذان جمعه به
سوى آن بشتابند، و هر گونه کسب و کار و برنامه مزاحم را ترک گویند.
در احادیث اسلامى نیز تأکیدهاى
فراوانى وارد شده است از جمله در خطبه اى که موافق و مخالف آن را از پیامبر
گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله نقل کرده اند آمده: «خداوند نماز جمعه
را بر شما واجب کرده هر کس آن را در حیات من یا بعد از وفات من از روى
استخفاف یا انکار ترک کند خداوند او را پریشان مى کند، و به کار او برکت
نمى دهد، بدانید نماز او قبول نمى شود، بدانید زکات او قبول نمى شود،
بدانید حج او قبول نمى شود، بدانید اعمال نیک او قبول نخواهد شد تا از این
کار توبه کند»! البته باید توجه داشت که مذمت هاى شدیدى که در مورد ترک
نماز جمعه آمده در صورتى است که نماز جمعه واجب عینى باشد. (تفسیر نمونه)
دلیل
دیگر بر اهمیت نماز جمعه فلسفه عبادى سیاسى آن است. نماز جمعه، قبل از هر
چیز یک عبادت بزرگ دسته جمعى است و اثر عمومى عبادات را که تلطیف روح و
جان، و شستن دل از آلودگی هاى گناه و زدودن زنگار معصیت از قلب مى باشد در
بردارد.
و اما از نظر اجتماعى و سیاسى، یک
کنگره عظیم هفتگى است که بعد از کنگره سالانه حج، بزرگترین کنگره اسلامى مى
باشد، و به همین دلیل در روایتى از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله نقل
شده که: «نماز جمعه حجّ کسانى است که قادر به شرکت در مراسم حجّ نیستند.»
در حقیقت اسلام، به سه اجتماع بزرگ اهمیت مى دهد:
اجتماعات روزانه که در نماز جماعت حاصل مى شود.
اجتماع هفتگى که در مراسم نماز جمعه است.
و اجتماع حجّ که در کنار خانه خدا هر سال یک بار انجام مى گیرد.
نقش
نماز جمعه در این میان بسیار مهم است به خصوص این که یکى از برنامه هاى
خطیب در خطبه نماز جمعه، ذکر مسائل مهم سیاسى و اجتماعى و اقتصادى است.
(تفسیر نمونه)
رزاق بودن خداوند
پاره
اى از مردم و از جمله بازرگانان از بیم زیانمندى یا از ترس آن که روزیشان
از دستشان برود پایبند شعائر دینى نیستند، ولى خداوند عکس این امر را براى
آنان تأکید مى کند و آن این است که نماز و به ویژه نماز جمعه رزق و روزى
مى آورد، از آن رو که در نماز و به طور خاص نماز جمعه، پیوند انسان به ضامن
و بخشنده رزق و بلکه به بهترین رازقان و روزى رسانان بر قرار می شود.
(تفسیر هدایت)
پس باید به این مردم و تجار گفت که
تجارت تنها راه به دست آوردن رزق نیست، بلکه اگر خداوند بخواهد از غیر آن
هم رزق نصیب انسان می شود. در واقع خداوند با این آیه شریفه، روزی
نمازگزاران جمعه را تضمین کرده است. (تفسیر نور)
کلام آخر
این نکته مهم را یادآور می شوم که عبارت (وَ تَرَکُوکَ قَائِماً)
در آیه شریفه این معنا را می رساند که به جای انتقاد از ترک خطبه و نماز،
از تنها گذاردن پیامبر، انتقاد می کند ضمیر «کَ» در « تَرَکُوکَ » به
پیامبر برمی گردد زیرا شکستن حرمت رهبر آسمانی از شکستن خطبه و نماز مهم تر
است. و این گوشزد و تلنگری است به همه مسلمانان در هر دوره و زمان که رهبر
و امام خویش را به بهای اندک رها نکنند. (تفسیر نور)
راه های پىبردن به اهمیت نماز
در اینباره به نکات زیر دقت و عمل کنید:
۱. کتابهایى درباره اهمیت و ارزش نماز مطالعه کنید، تا شناخت شما در مورد نماز بیشتر شود. وقتى بدانیم نماز به معناى ارتباط و سخن گفتن مستقیم با خداوند بزرگ است و این بالاترین توفیقى است که یک انسان مىتواند از آن برخوردار باشد، سعى مىکند همواره خود را آماده سازد. قرآن کریم مىفرماید: (…وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالاْخِرَهِ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ یُحَافِظُونَ)؛ … آنها که به آخرت ایمان دارند به آن (قرآن) ایمان مىآورند و مراقب نمازهاى خویش مىباشند.
۲. سعى کنید براى نماز برنامهریزى کنید؛ مثلا شبها کمتر غذا بخورید و زودتر بخوابید و از هر گونه سستى و تنبلى دورى کنید، زیرا سستى و تنبلى به ویژه براى نماز صبح از وسوسههاى شیطان است. براى رهایى از وسوسههاى شیطان شایسته است به خداوند بزرگ پناه برد: (قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاس * مَلِکِ النَّاس * إِلَـهِ النَّاسِ * مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاس * الَّذِى یُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاس * مِنَ الْجِنَّهِ وَالنَّاسِ)؛ بگو پناه مىبرم به پروردگار مردم، پادشاه مردم، خداى مردم، از شر وسوسههاى شیاطین از جنى و انسانى و…
رفتار والدین در نشاندادن اهمیت نماز
برخى از رفتارهایى که پدر و مادر در خصوص نمازخوان کردن فرزندان لازم به رعایت هستند، به شرح ذیل مىباشد:
۱. بالا بردن سطح آگاهى و شناخت فرزندان به طور غیر مستقیم نسبت به فواید نماز و نقش آن در زندگى انسان.
۲. زبان نرم و گویا با حکمت و موعظه و گفتوگوى جذاب و دلپسند درباره نماز و عمل به واجبات دینى: (ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَـدِلْهُم بِالَّتِى هِىَ أَحْسَن)؛ به راه پروردگارت با حکمت و پند پسندیده فراخوان و به روشى که آن [روش] بهتر است، با آنان مناظره کن.
۳. فراهم کردن امکانات دلپذیر (مانند: زیبا سازى محل، تهیه عطر، تهیه کردن سجاده براى فرزند)، کوتاه بودن برنامه نماز، تشویق و وعده جایزه، استمرار در برنامهها و… .
۴. مشاوره با افرادى که در این زمینه مهارت دارند.
۵. آگاهى دقیق از شرایط امر به معروف و نهى از منکر براى والدین.
۶. تمرین عملى، به این صورت که پدر یا مادر از فرزند بخواهند که هم زمان با آنها به نماز بایستد و هر آنچه آنها به زبان جارى کردند او نیز تکرار کند.
۷. بردن به مساجد براى شرکت در نماز جماعت: از سفارشات حضرت لقمان(ع) به فرزندش این است که فرزندم! نماز بسیار بخوان! و هرگز نماز را از اول وقت تأخیر نینداز و با جماعت نمازبگذار، هر چند در سختترین حالات باشد.
۸. تهیه و نمایش فیلمهایى درباره نماز.
تفاوت نمازخوان با تارک نماز
آگاهى از ارزش و اهمیت نماز و دانستن جایگاه نمازگزار، ما را به تفاوت نمازگزار و کسى که به نماز کمتر اهمیت مىدهد رهنمون مىسازد. نماز در دین مقدس اسلام، از اهمیت ویژهاى برخوردار است و یکى از فروع دین و حتى ستون دین به حساب مىآید و قرآن کریم، با تعبیرهاى مختلفى، مانند «اقیمواالصلوه و…» بر واجب بودن آن تصریح فرموده است، تا جایى که اگر نماز قبول شود، کارهاى دیگر هم زمینه قبولى پیدا مىکنند.
قرآن کریم به جا آوردن نماز را سبب رستگارى مىداند (قد افلح من تزکى و ذکر اسم ربه فصلى)؛ به راستى رستگار شد هر که پاکى ورزید و نام پروردگارش را یاد کرد پس نماز گزارد. و نیز مىفرماید: (وَ الَّذِینَ یُؤمِنُونَ بِالأَخِرَهِ یُؤمِنُونَ بِهِ وَ هُم عَلَى صَلاَتِهِم یُحفِظُونَ)؛آنان که به آخرت ایمان دارند، به آن ]کتاب قرآن[ ایمان مىآورند و مراقب نمازهاى خویش هستند. در این آیه، از میان تمام دستورهاى دینى، فقط به نماز اشاره شده است و نماز مظهر پیوند با خدا و ارتباط با اوست؛ به همین دلیل، از همه عبادتها برتر و بالاتر است. اهمیت نماز در روایات اسلامى نیز بر کسى پوشیده نیست؛ ازجمله: سلمان فارسى نقل مىکند که در خدمت پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله) نشسته بودم؛ آن حضرت شاخه خشکى را گرفت و تکان داد تا تمام برگهایش فرو ریخت، سپس رو به من کرد و فرمود: سؤال نکردى که چرا این کار را کردم؟ عرض کردم بفرمایید چرا؟ فرمود: هنگامىکه مسلمان وضو بگیرد و خوب وضو بگیرد و سپس نمازهاى پنجگانه را به جا آورد، گناهان او فرو مىریزد؛ همانگونه که برگهاى این شاخه فرو ریخت.
حضرت على(علیه السلام) از پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله) نقل مىکند که فرمود: نمازهاى پنجگانه براى امت من، مانند نهر آب جارى است که بر در خانه یکى از شما باشد. آیا گمان مىکنید اگر کثافتى در تن او باشد و روزى پنج بار در آن غسل کند، آیا چیزى از آن بر جسد او خواهد ماند؟! به خدا سوگند که نمازهاى پنجگانه براى امت من، چنین است. همچنین در روایتى مشهور که از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: اولین چیزى که بنده بدان محاسبه مىشود نماز است؛ اگر پذیرفته شد، اعمال دیگر نیز پذیرفته خواهد شد و اگر ردّ شود، دیگر اعمال نیز ردّ خواهد شد.
اهمیت نماز در آیات و روایات
خداوند متعال مىفرماید: (اتْل مآ أوحى إلیک مِن الکتـب و أقم الصّلوه إنّ الصّلوه تنهى عن الفحشآء و المنکر و لذکر اللَّه أکبر و اللَّه یعلمُ ما تصنعون) ؛ آنچه از کتاب به سوى تو وحى شده است بخوان و نماز را برپادار، که نماز از کار زشت و ناپسند باز مىدارد و قطعاً یاد خدا بالاتر است و خدا مىداند چه مىکنید.
در آیه دیگرى مىفرماید: (یـأیّها الّذین ءامنواْ استعینواْ بالصّبر و الصّلوه إنّ اللَّه مع الصّـبرین)؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید، از شکیبایى و نماز یارى جویید، زیرا خدا با شکیبایان است. همچنین مىفرماید: و در دو طرف روز ]اول و آخر آن [و نخستین ساعات شب، نماز را برپادار، زیرا خوبىها بدىها را از میان مىبرد… . بنابراین، نماز یک تکلیف الهى بوده و بر تمام انسانهاى مکلف واجب است و تمام تکالیف و دستورهاى خداوند، در راستاى خوشبختى و به کمال رسیدن انسان است. گرچه خوشبختى تنها در نماز نیست،اما مىتوان از نماز و عبادت به بهترین و مؤثرترین عامل خوشبختى و عاقبت به خیرى انسان و بهترین و محبوبترین عمل نزد خداوند متعال نام برد؛ چنانکه از پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله)سؤال شد: کدام اعمال نزد خداوند متعال محبوبترین است؟ فرمود: الصلاه لوقتها؛ نمازى که در وقت خوانده شود. امیرمؤمنان على(علیه السلام) هم مىفرماید: هیچ عملى نزد خداوند محبوبتر از نماز نیست؛ پس امور دنیا، شما را از اوقات آن و خواندن آن در وقت، باز ندارد و به خود مشغول نکند.
نماز عامل خوشبختى است و عاقبت و سرنوشت انسان در روز قیامت به نماز بستگى دارد، زیرا امامباقر(علیه السلام)فرمود: اولین سؤال روز حساب از انسان، نماز است، اگر نماز انسان قبول شود، دیگر اعمال نیز قبول مىگردد.«نماز» از واجباتى است که در قرآن کریم و روایات اسلامى بیشترین تأکید و سفارش بر آن شده و تکلیف واجبى است که مکلف ـ حتى در حال مرگ ـ باید آن را به جا بیاورد و تحت هیچ شرایطى نباید ترک شود و توصیه تمام انبیاى الهى به امتهایشان بوده و در روز حسابرسى نیز اگر این عمل (نماز) پذیرفته شود، دیگر اعمال نیز مقبول مىافتد.
«حفاظت از نماز» در کدام سوره آمده است؟
– درباره حفاظت از نمازها، چهار آیه در چهار سوره آمده است که در یک آیه، خداوند به حفاظت از نماز امر مىفرماید و در سه آیه دیگر آن را صفتى براى مؤمنان و یا نمازگزاران ذکر مىنماید.
۱. (حَـفِظُواْ عَلَى الصَّلَوَتِ وَالصَّلَوهِ الْوُسْطَى) در انجام همه نمازها و ـ به خصوص ـ نماز وُسطى [=نماز ظهر]کوشا باشید.
۲. (وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالاَْخِرَهِ یُؤْمِنُونَ بِهِى وَهُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ یُحَافِظُونَ)؛ [یقین بدان] آنها که به آخرت ایمان دارند، به آن (=قرآن) ایمان مىآورند و بر نمازهاى خویش، مراقبت مىکنند.
۳.سوره مؤمنون آیه۹.
۴. سوره معارج آیه۳۴
نخستین پرسش در قیامت
با توجه به آیه ۴ سوره اعراف شکى نیست که خداوند از همه خلایق سؤال مىکند، ولى پرسش این است که در یک حدیث مىخوانیم که نخستین سؤال در قیامت از دوستى با اهلبیت است، در حدیث دیگرى مىخوانیم که نخستین پرسش، از نماز است. وجه جمع این دو حدیث چگونه است؟
همان طور که اشاره شد در اصل سؤال هیچ جاى تردیدى نیست، اما در این که در قیامت نخست از چه چیزى سؤال مىشود، روایات متعددى داریم؛ امام صادق(علیه السلام)مىفرماید: اوّل ما یحاسب به العبد على الصلاه فاذا قبلت قبل منه سائر عمله و اذا ردّت علیه ردّ علیه سائر عمله؛ نخستین چیزى که آدمى بر آن محاسبه مىشود، نماز است. اگر نماز پذیرفته شد، دیگراعمال هم قبول مىشود و اگر نماز ردّ شد، دیگر اعمال هم ردّ مىشود.
در روایت دیگر مىخوانیم: اول ما یسأل العبد اذا وقف بین یدى الله تعالى عن الصلاه فان زکت صلاته زکى سائر عمله و ان لم تزک صلاته لم یزک عمله؛ هنگامى که آدمى در پیشگاه خداوند تعالى قرار گیرد، نخست از نماز سؤال مىشود. اگر نمازش پاک بود، دیگر اعمالش هم پاک مىشود و اگر نمازش پاک نبود، دیگر اعمالش هم پاک نمىشود.
در روایت دیگری امام صادق(علیه السلام) مىفرماید: انّ اول ما یسأل عنه العبد اذا وقف بین یدى الله عزوجل الصلوات المفروضات و عن الزکاه المفروضه و عن الصیام المفروض و عن الحج المفروض و عن ولایتنا اهل البیت؛ هنگامى که انسان در پیشگاه خداوند متعال قرار مىگیرد، نخست از نمازهاى واجب، زکات واجب، روزه واجب، حج واجب و ولایت ما اهلبیت سؤال مىشود.
این روایات با هم منافات ندارد، چون مراد از «اوّل» در این روایات و امثال آن، اوّل اضافى و نسبى است به دو بیان:
۱- در قیامت آن گاه که از اعمال بندگان سؤال مىشود، نخست نماز سؤال و محاسبه مىشود؛ از همین رو در روایت اول و دوم کلمه «عمل» ذکر شده است و هنگامى که از اعتقادات سؤال مىشود، نخستین سؤال از محبت اهل بیت مىباشد. شیخ صدوق در بیان عقاید امامیه مىگوید: «پس از معرفت (اعتقادات) نخستین عملى که از میان اعمال آدمى، محاسبه مىشود، نماز است». پس به یک معنا بنابر نظر مرحوم صدوق، سؤال از اعتقادات مقدم بر سؤال از نماز است. ضمن این که یکى از شرایط قبولى نماز و دیگر عبادات اعتقاد به ولایت اهلبیت است. بر این اساس نخستین چیزى که سؤال مىشود، ولایت اهلبیت خواهد بود.
۲- این که زمان هردوپرسش متفاوت است،زیراباتوجهبه روایاتى کهازپیامبررسیده :مادرهفت جایگاه به شما سرکشى مىکنیم، هنگام وفات، درقبر، هنگام برانگیختهشدنازقبر، هنگامى که پرونده عمل را اعطا مىکنند، وقت حسابرسى، وقت میزان اعمال وهنگام عبورازصراط و درآنجا محبت ما کارساز است و با توجه به اهمیتى که مسئله ولایت دار، مىتوان گفت زمان پرسش از ولایت علاوه برقیامت اول بار درعالم قبر و برزخ صورت مىگیرد.
روز 10 اکتبر هر سال میلادی (مطابق با 18 مهر ماه 1388) از طرف فدراسیون جهانی بهداشت روان *(WFMH) به عنوان "روز جهانی بهداشت روان " نامگذاری شده است.
این فدراسیون برای این روز در هر سال، یک شعار خاص را انتخاب می کند. شعار سال 2009 " سلامت روان در مراقبت های بهداشتی اولیه، افزایش خدمات درمانی و ارتقا سلامت روان " بود.
در ایران هفته پایانی مهر ماه (24 تا 30 مهر) به نام "هفته بهداشت روان" نام گذاری شده است.
بهداشت روان علمی است برای بهتر زیستن و رفاه اجتماعی که تمام زوایای زندگی را در بر می گیرد. سازمان جهانی بهداشت، بهداشت روان را قابلیت ارتباط هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب تعریف کرده است.
بهداشت روان، دانش و هنری است که به افراد کمک میکند تا با ایجاد روش هایی صحیح از لحاظ روانی و عاطفی بتوانند با محیط خود سازگاری نموده و راه حل های مطلوبتری را برای حل مشکلاتشان انتخاب نمایند.
سازمان جهانی بهداشت، خواستار تخصیص خدمات و سرمایه گذاری های بیشتر در حوزه سلامت روان است.
سلامت روان به حالتی از سلامتی گفته می شود که فرد به کمک آن به توانایی های خود پی می برد، بر استرس های طبیعی زندگی اش غلبه می کند، به طور مؤثر کار می کند و قادر به همکاری با اقشار جامعه است.
در حقیقت بهداشت روان را می توان یکی از قدیمی ترین موضوعات به شمار آورد، زیرا بیماری های روانی از زمان های قدیم وجود داشته، طوری که بقراط حدود 400 سال قبل از میلاد معتقد بوده که بیماری های روانی را مانند بیماری های جسمی باید درمان کرد.
تقریبا از سال 1930، یعنی بعد از تشکیل اولین کنگره بین المللی بهداشت روان بود که این رشته بصورت جزئی از علوم پزشکی درآمد.
در سال 1948 در سومین کنگره بین المللی بهداشت روان که در لندن تشکیل شد، اساس "فدراسیون جهانی بهداشت روان" بنیان گذاری شد و در همان سال این فدراسیون به عضویت رسمی سازمان یونسکو و سازمان جهانی بهداشت درآمد.
اینجا باغ عاطفه است. درختانِ احساس، شکوفه کرده اند. بر گلبرگ های
ایمان،شبنم محبّت چکیده است. پرنده های نیکوکاری، فضای باغ را از نغمه های
توحیدی خود پر کرده اند و باغبان لبخندزنان فریاد می زند:
مژده! مژده! بهار نزدیک است.
رگهایمان
از خون انسانیّت لبریز است. نبضمان هر لحظه با یاد دیگران می زند. هوای
حیاط دل هایمان لبریز از مهربانی است. در هر تپش، قلبمان فداکاری را فریاد
می زند. از باغچه هامان بوی سیب عاطفه می آید. دریای چشمانمان تا ساحل غربت
محرومان موج می زند. ما اهالی سرزمین نیکوکاری هستیم که سروده ایم :
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی